وبلاگ شخصی محسن بیات( اشعار من )
| ||
سلام و صد درود
*حال که مُلک و رعیت در آرامش خاطر عمر می گذارنند و در شرایطی کاملا به سامان و به دور از گرانی و تورم معیشت می کنند و از تمامی آفات ارضی و سمایی و جنی و انسی به جهت درایت خواجه بلند همت همایونفر،در امانند و رمالان و جن گیران و کف بین ها هم از عرصه ی حکمرانی همایونی فعلا حذف شده اند ما به خویش و شعر و ادب می پردازیم ! *از بلندی بخت و روشنی اقبال در مقطع بالاتر مکتب جزء ممتازین پذیرفته شده و کیفول ایم؛ولی هنوز مضطرب و منتظر نتایج آزمون ارشد که بر کسی پوشیده نیست خرج غیر انتفاعی کمی کمتر از آزاد کمر شکن است .پس خوب است که سازمان محترم سنجش کمی دست بجنباند و ما را از نگرانی به در آید! *از خوبی روزگار و وفای دوست شفیقمان ناصر منفرد به حضور استاد غزنوی از بهترین اساتید مکتب خانه میرزاعبدالله شرفیاب شده و قرار آن شد که بنده را به آموزش سه تار متنعم کنند؛لطفش همه حال در فزون باد؛ *چندی ست که با خود می اندیشیم که آیا در این انجمنهای شعر و طرب شرکت بجوییم یا نه؛ راستش را بخواهید نظر خوبی بر این مجالس شعر خوانی نداریم،از بس که در آن با این قیمت گران به یکدیگر نان قرض می دهند و علی رغم وجود نقایص فنی در شعرهایشان فقط لب به ستایش می گشایند و از یکدیگر تمجید می کنند تا زمانی کسی اشکال ایشان را نگیرد!پیشنهادی داریم و آن اینکه نام این انجمنها را به بنگاه قرض نان تغییر دهیم! *چندی پیش یکی از دوستان لر کتاب باصطلاح فاخر شعر نویی را برای دیدن بیاورد و بسیار تعریف کرد که این کتاب برای شاعری خوب از خطه ی لرستان است.خلاصه ی مطلب که ما جز لاطائلات و خزعبلات چیزی ندیدم و نخواندیم،البته جز یکی دو شعر سپید که خوب بودند. یک سوال:ادبیات ما به کجا سیر می کند؟لطف کنید جواب آن را به پیوست مدارک و منظمات برای وزیر محترم فرهنگ ارسال دارید! *چند شب پیش در فیس بوکمان با یکی از باصطلاح اعاظم شعر معاصر چتیتیم و از او خواستیم درباره یک غزل نظر خود را ابراز دارد؛ایشان که خیلی دغدغه شعر و ادب این مرز و بوم را دارد و دائما از بودجه ی مملکت در سفر فرهنگی است با یک کبر و غرور خاصی نگاشتند:"به وبلاگم بروید و آنجا در خواست دهید."...در حالی که ایشان برای خواسته من کافی بود روی لینکی کلیک کنند و زحمتشان فقط یک کلیک چپ بود!
چه کنیم که نان شهرت خوردن هم عالمی دارد و به قول بزرگی آدمی را آدمیت لازم است! و قبل از آخر از مهمانان کلبه مجازیمان تشکر و تقدیر می نمائیم و از کسانی که احتمالا به ایشان بر خورده است پوزش می طلبیم! و در آخر عزیزان محترم،نقدتان را به صورت رک با جان و دل خریداریم! سپاسُکُم الله. وقت ؛ مشغول گذارست و گذارست و گذار ماه ؛ هر چند که همنشین خلوتگه ماست دوست ؛ با تیر و کمان چشم چشمم را زد گاه ؛ از خود به کنایه شکوه هایی دارم دل ؛ بر سر یک دو راهه سرگردان است با عشق به جنگ عقل خواهم رفتن از عشق سرش نمی شود چیزی عقل آصف فقط این اشاره را خوب شناخت *** کسی شاید نمی داند دلم در پیش تو گیر است جدایی واژه ی تلخی است می دانم نمی دانی اگر از عشق می پرسی بدان واقع پریشانم خدا داند که فکر من همه از خاطرت پر هست کمی ابهام دارم من که آیا تو خبر داری اگر دانی چنین چیزی که خوش بر نیک اقبالم فقط دانم که جز تقدیر و اقبال هر آن چیزی نمی گوید سخن آصف که کوچک هست او قطعا
[ جمعه 90/2/23 ] [ 4:47 عصر ] [ محسن بیات ]
|